بهش گفتم حال دلت چطوره؟میدونی،اگه دوست من باشی ازت وقتی قهوه میخوریم میپرسم حال دلت چطوره.من من کرد. از زخم روح حرف زد.گفت روحش زخم شده .از همه چی گفت.بعد رسیدیم به مرور خاطرات کذایی پاییز ۹۷.به اون روزای وحشتناک.به اون روزی که هنوزم یاداوریش تنمو میلرزونه.بهش گفتم سارای اونروز با سارای امروز خیلی فرق داره.مکالمه رسید به بیزینس و پایین بالاهاش. همکارمه و گردنم حق داره.رسیدیم به بحث همیشگی مهاجرت.اینکه تو مسیرش هستیم یا نه... بعد گفتم اره... فلان میشه و بهمان میشه ... تمام مکالمه حول محور پول بود و زحمت.
وضعيت وحيد و حبيب افكاري در زندان عادل آباد شيراز بازدید : 209
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 15:37